شب با تمام سکوتش مر در آغوش گرفته است، آسمان نام مرا صدا می زند و من لبریز از شادی که ستارگان امشب با نام من می رقصند.
امشب آرزو می کنم کاش سقف اتاق می شکافت و من آخرین چیزی که می دیدم ماه بود.
فردا خورشید خنجری در سینه ام خواهد نشاند تا روز خون مرا برای حیات خود بنوشد.
امشب آرزو می کنم کاش سقف اتاق می شکافت و من آخرین چیزی که می دیدم ماه بود.
فردا خورشید خنجری در سینه ام خواهد نشاند تا روز خون مرا برای حیات خود بنوشد.