۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه

فوتبال می بینیم

دم رئال مادرید گرم چهار تا زد به والنسیا تا گوشت کوبیدشون برگرده خونه تازه 9 تا بودن اگه 11 تا بودن نمی دونم چی می شد!
به خودمو سایر هواداران تبریک می گم.

۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه

حرف کهنه

چند روزی بود می خواستم یه پست جدید آپ کنم. در مورد خودم در مورد قول هایی که دادم و عمل نکردم در مورد آرزوهایی که هیچ وقت دنبال نکردم در مورد کارهایی که شب تصمیم گرفتم انجام بدم و صبح فراموششون کردم در مورد همه ی چیزایی که تو مخم می چرخن و تاب می خورن.
می خواستم در مورد گذشته بنویسم و در مورد آینده حالام که دارم اینو می نویسم بازم دو دلم، تو شکم نمی دونم بنویسم یا نه، ولی یه چیزو می دونم اونم اینه که نمی دونم حالا اینکه چی رو نمی دونم بماند.
____________________

ِپی نوشت: بعضی از دوستان با خوندن این بلاگ هی گیر می دن که چرا اینقدر افسرده ای! می خواستم بگم اینا افسردگی نیست اینا دل مشغولیه اگه افسرده بودم نمی نوشتم.
گفتم که جمعی از نگرانی بیرون بیان برید خوش باشید.

۱۳۸۷ مرداد ۲۶, شنبه

قهرمان تنها از نوع کیمیایی

امشب نشستم پای تلویزیون و برای چندمین بار ضیافت مسعود کیمیایی رو دیدم عجب ضیافتی بود هوس کردم یه مغازه باز کنم عینهو مغازه ماطاووس و فقط اونایی رو راه بدم که ته رفاقتن کپی رفقای فیلمای کیمیایی چیزی که فقط تو سینما می شه پیدا کرد اونم تو سینمای کیمیایی نه هیچ جای دیگه خودمم بشینم پشت دخل هی سیگار بکشم هی روزنامه بخونم کم حرف بزنم اما به جاش!

۱۳۸۷ مرداد ۲۴, پنجشنبه

پراکنده

1- نمی دونم فیلم 1 Kill Bill رو دیدید یا نه ولی امروز احساس اون پرستاری رو داشتم که اما ترومن سرشو گذاشت لای در و ازش گوشت کوبیده درست کرد. هر کارم که می کنم احساسه قوی تر می شه.
2- این اخبار مربوط به وزیر کشور و لایحه ی حمایت از خانوادم که شده قوز بالا قوز تو این اوضاع و احوال ما
3- گفتم لایحه ی حمایت از خانواده یادم افتاد که امروز شبکه چهار تو برنامه ی اردی بهشت یه کارشناس حقوقی آورده بود هی به این لایحه گیر می داد هی می گفت قانون حمایت از خانواده مصوب سال 53 بهتره هی من تعجب می کردم هی شاخ رو سرم بلندتر می شد آخرشم بچه ها رفتن از صاحب خونه اره گرفتن شاخامو بریدن چون خر شاخ دار خیلی خطرناکه (اشاره به ضرب المثل خدا خرشو می شناسه بهش شاخ نمی ده).
4- بالاخره موفق شدم sweeney todd رو ببینم خوب بود اما به اندازه ی بقیه کارهای تیم برتون ازش خوشم نیومد هر چند با بازی جانی دپ حال کردم و خشونت تو فیلم هم برام جذاب بود. وقتی مشتری ها رو سر می داد تو زیر زمین انگار منم با مغز می خوردم زمین!

۱۳۸۷ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

وحشت

امشب دوباره گیج و وحشت زدم اون ترس قدیمی اومده سراغم، و من منگ و بی اراده شدم. باز داره تو وجودم رشد می کنه و من نمی دونم باید چی کارش کنم، باهاش کنار بیام یا باهاش بجنگم.