۱۳۸۷ آبان ۲۷, دوشنبه

روز نوشت

چند وقتی بود دست و دلم به نوشتن نمی رفت. حالا فوری نپرسید پس کجا می رفت کلا هیچ جا نمی رفت. امروز بلاخره تصمیم گرفتم که یه چیزی بنویسم. یعنی همین که دارید می خونید.
حرف تازه ای برای گفتن ندارم فقط می خواستم یه چیزی بنویسم که تایپ کردن یادم نره همین.

۱ نظر:

ناشناس گفت...

سلام شما رو تو خوابگرد دیدم...
آقا محسن گل همه ی ما از این روز های این شکلی زیاد تجربه می کنیم. خوبه که آخرش برگشتی.
حتی برای این که تایپ کردن یادت نره!