۱۳۸۷ آبان ۸, چهارشنبه

پروانه

امروز بازندم. یه بازنده ی واقعی و همچنان مشغول پشت گوش انداختن تصمیم های مهم! دیگه حتی حوصله ندارم به خودم بد و بیراه بگم.
دارم تبدیل می شم به ... نمی دونم هرچی فکر می کنم بدتر از خودم پیدا نمی کنم!
اولش مثل کرمی بودم که دور خودش پیله می کشید به امید پروانه شدن اما حالا تو پیله ای که دور خودم تنیدم دارم می پوسم راهی برای خارج شدن از پیله هم پیدا نمی کنم و اونقدر هم قدرت و شجاعت ندارم که پیله رو بشکافم و خودم رو نجات بدم نشستم به امید معجزه ای که می دونم هیچ وقت قرار نیست بیاد.

هیچ نظری موجود نیست: