۱۳۹۲ آبان ۱۳, دوشنبه

صدا

از موقعی که چشمات رو باز می‌کنی به خودت میگی اشکالی نداره، درست می‌شه، درست می‌شه، اون صدای لعنتی توی کله‌ات هی تکرار می‌کنه، تکرار می‌کنه، تکرار یه جوری ناخن می‌کشه از توی سرت به جمجمه‌ات که می‌خوای خفه‌اش کنی ولی نمی‌تونی، بعد به خودت می‌گی اشکال نداره، طوری نیست، درست می‌شه، آخ چی می‌شه اگه درست بشه، ولی مگه می‎شه؟
هی لنگ و لگد بی‌خود می‎زنی، شده مثل باتلاق. می‎دونی لگد زدن، بیشتر می‌کشه پایین، ولی همچین ترسیدی که مغزت فقط پیغام غلط می‎فرسته، هی لنگ و لگد، هی بیشتر بوی گند تو دماغت، آخرش چی؟ بیدار می‎شی، صدای لعنتی داره تکرار می‎کنه، درست می‌شه، درست ‎ می‌شه.
تا یه جایی آدم می‎دونه که درست می‎شه، از یه جایی به بعد پیغام غلطِ که مغزت می‎فرسته. صدای لعنتی خفه شو.
درست می‌شه، درست می‌شه، درست می‌شه، درست ...

هیچ نظری موجود نیست: